هلنا ناصری

نگارش هشتم. درس 1 نگارش هشتم

بچها یه انشا در مورد این تصویر میخوام خواهش میکنم بفرستید به همه تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

دخی خر خون ...

نگارش هشتم

صبح شده بود من با صدای زیبای پرندگان از خواب بیدار شدم و پنچری اتاقم رو باز کردم تا هوای اتفاق عوض شود در این لحظه نگاهم به چنگل افتاد که نور زیبای خورشید از بین درختان می‌تابید و نسیم خنکی می آمد میتونی خودت بنویسی تاج فراموش نشه لطفا
شب شده بود و لامپ خاموش شد نمیدونم چطوری به خواب رفتم در خوابم صبح بود و من تازه از خواب بیدار شده بودم.و رفتن دری را باز کردم دیدم توی جنگل هستم بادی به صورتم خورد مامانمو صدا کردم ولی کسی نبود جز خودم رفتم و رفتم تا اینکه به دریاچه قشنگ و پر از ماهی رسیدم توی خوابی که من می‌دیدم هیچ غم و ترسی وجود نداشت خود بهشت بود. دلم میخواست دیگه بیدار نشم.همه موجودات خوشحال بودند. دلم هوس بازی کردن کرد بوارتان میشد توی خوابم حیوانات باهام حرف میزدند‌. شروع کردم به بازی کردن با حیوانات جنگل و خوشحالی خود را تقسیم کردیم باهم. تاج بده

سوالات مشابه درس 1 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام